وکیل کیفری ، وکالت در امور کیفری و جزایی

وکیل کیفری کیست؟ وکالت در امور جزایی و و کیفری چه تفاوت هایی با وکالت در امور حقوقی دارد؟ وکیل کیفری مجرب و خبره چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ چه موضوعاتی کیفری محسوب می شود و چه موضوعاتی حقوقی محسوب می شود؟ و سوالات متدوالی از این دست را در این مقاله پاسخ داده ایم.

وکیل کیفری کیست؟

وکیل کیفری شخصی است که پس از سپری کردن تحصیلات دانشگاهی یا حوزوی و کسب دانش لازم در علم حقوق و فقه، در آزمون کانون وکلا پذیرفته شده و دارای پروانه معتبر وکالت است و با توجه به علاقه و تخصص در زمینه امور جزایی و کیفری و تسلط نسبی بر قوانین مجازات اسلامی، آیین دادرسی کیفری، مبارزه با قاچاق کالا و ارز، مبارزه با مواد مخدر و مانند آن، اکثرا در زمینه های جزایی و کیفری قبول وکالت می کند و تمرکز حرفه ای شغل وکالت خود را در امور کیفری و جزایی قرار داده است.

وکیل کیفری

تفاوت وکالت در امور کیفری و جزایی با وکالت در امور حقوقی در چیست؟

در مورد اصول و شیوه های وکالت در هر دو امر حقوقی و کیفری تفاوتی وجود ندارد و وکیل کیفری همانند وکیل حقوقی می بایست طبق اصول و قوانین جاری و با رعایت اخلاق و انصاف و در نهایت صداقت به امر وکالت بپردازد و تمامی تلاش، دانش و تجربه خود را برای احقاق حق موکل خود بکار بگیرد.

اما از لحاظ اصل قوانین و همچنین از لحاظ آیین دادرسی، بین دو امر حقوقی و کیفری تفاوت های زیادی وجود دارد.:

مهمترین تفاوت احکام کیفری و حقوقی

۱) در امر کیفری و جزایی مر حله تحقیقات مقدماتی و مرجعی به نام دادسرا وجود دارد در حالی که در امور حقوقی ، دادسرا و نیز تحقیقات مقدماتی وجود ندارد.

افرادی که با آن سرو کار دارند

۲) وکیل کیفری در دعاوی جزایی با مقامات قضایی از جمله دادیار، بازرس، نماینده دادستان و دادستان سرو کار دارد در صورتی که در امر حقوقی مقامات قضایی فوق حضور ندارند و فقط قاضی دادگاه و قاضی اجرای احکام مدنی حضور دارند.

روال محاکمه در ایران

۳) طبق روالی که در محاکم ایران وجود دارد، اصولا رسیدگی به دعاوی جزایی تا صدور رای مدت بیشتری به طول می انجامد ولی امور حقوقی در مدت زمان کوتاه تری به نتیجه می رسد. در نتیجه وکیل کیفری در دعاوی جزایی معمولا وقت و انرژی بیشتری برای پرونده خود می گذارد.

جنبه های مختلف دعاوی حقوقی و کیفری

۴) دعاوی حقوقی بجز مواردی محدود، دارای جنبه خصوصی است و ذینفع آن افراد جامعه هستند اما در دعاوی کیفری در موارد متعددی علاوه بر افراد جامعه، دادستان به عنوان مدعی العموم ورود می کند و پرونده علاوه بر جنبه خصوصی دارای جنبه عمومی نیز است.

نتیجه پرونده و تصمیم مقام قضایی

۵) نتیجه پرونده و تصمیم مقام قضایی در پرونده های کیفری بسیار متفاوت با نتیجه پرونده و تصمیم مقام قضایی در پرونده های حقوقی دارد. از جمله آنکه تصمیمات و محکومیت هایی همچون اعدام، تبعید، شلاق، قطع عضو صرفا در پرونده های جزایی و کیفری وجود دارد و در پرونده های حقوقی با چنین تصمیماتی مواجه نمی شویم.

وکیل کیفری مجرب باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ 

   وکیل کیفری مجرب شخصی است که علاوه بر دانش و تحصیلات تخصصی در زمینه امور جزایی و کیفری، دارای تجربه کاری در پرونده های کیفری با موضوعات مختلف بوده و با رویه مرسوم محاکم کیفری، دادسراها و روال انجام امور تحقیقات مقدماتی توسط نیروی انتظامی به عنوان ضابط دادگستری آشنایی کافی داشته باشد و همچنین با قوانین جزایی از جمله قانون مجازات اسلامی، آیین دادرسی کیفری، قانون مبارزه با مواد مخدر، قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز و قوانین مرتبط دیگری که در این زمینه وجود دارد، آراء وحدت رویه در امور کیفری، نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه و دکترین حقوقی بخوبی آشنا باشد.

از آنجایی که در امور جزایی در موارد متعددی با مسائلی مواجه می شویم که عواطف انسانی را درگیر خود می کند و همچنین با توجه به این موضوع که معمولا پرونده های کیفری دارای ذاتی خشن و خشک هستند، بسیار مهم است که وکیل کیفری آمادگی روحی و روانی لازم را برای مواجهه با مسائلی اینچنین داشته باشد

چه موضوعاتی کیفری محسوب می شود؟

هر رفتاری که طبق قانون دارای مجازات از جمله: (اعدام، قطع عضو، تبعید، حبس، شلاق، جزای نقدی، انتشار حکم محکومیت در رسانه ها، ارائه خدمات عمومی رایگان، محرومیت از حقوق اجتماعی، الزام به عذرخواهی و غیره) باشد، واجد جنبه کیفری محسوب می شود.

از جمله مهمترین دعاوی کیفری که یک وکیل کیفری با آن سر و کار دارد

از جمله مهمترین دعاوی کیفری که یک وکیل کیفری با آن سر و کار دارد، می توان به قتل اعم از عمدی و غیر عمدی، کلاهبرداری، انتقال مال غیر، سرقت، تهمت و افترا، نشر اکاذیب، ایراد ضرب و جرح، جرایم مواد مخدر و مشروبات الکلی، قاچاق کالا و ارز، اختلاس، تهدید، مزاحمت، خیانت در امانت، جعل و غیره اشاره کرد.

در پایان لازم به ذکر است که چنانچه برای طرح دعوا یا دفاع از دعوای طرح شده بر علیه شما نیاز به مشاوره حقوقی و یا نیاز به کمک وکیل کیفری خبره و مجرب دارید، می توانید با موسسه حقوقی خانم زهرا اشرفی قهی در تماس باشید تا با راهنمایی و مشاوره ای که دریافت می کنید بتوانید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید

انواع وکالت

وکالت تعیینی یا وکالت قراردادی آن است که هریک از اصحاب دعوا برای اقامه و تعقیب آن و دفاع از حق، به وکیل دادگستری مراجعه و با وی قرارداد وکالت می‌بندند. وکیل دادگستری شخصی است که به‌غیر از داشتن تحصیلات حقوقی باید پروانه‌ی وکالت کردن را از قوه قضاییه یا از کانون وکلا در پی قبولی در امتحان، اخذ کرده باشد.

وکالت اتفاقی در کنار وکالت تعیینی، وکالت اتفاقی یا موقت قرار می­‌گیرد. در این نوع وکالت اشخاصی که معلومات و اطلاعات کافی برای وکالت کردن داشته باشند اما مجوز یا پروانه دائم وکالت را دارا نباشند یا به عبارتی شغل اصلی آنها وکالت نیست، می‌توانند در صورت صدور مجوز از کانون وکلا، در هر سال سه دفعه برای اقوام و نزدیکان نسبی (آنهایی که به‌واسطه‌ی پدر و مادر با شخص رابطه‌ی خویشاوندی دارند) و سببی (آنهایی که به‌واسطه ازدواج، با شخص رابطه خویشاوندی می­‌یابند مانند پدرشوهر یا در درجه دورتر؛ دایی شوهر و به همین ترتیب) تا درجه دوم از طبقه سوم (مانند پسر عمه و دختر دایی) در مراجع قضایی وکالت نمایند. البته قابل ذکر است که صرف داشتن تحصیلات حقوقی برای اخذ اجازه­‌نامه کفایت نمی­‌کند و در همین راستا کانون وکلا می‌­تواند قبل از مجوز دادن برای وکالت اتفاقی، با شخص مصاحبه علمی کرده و در صورت نداشتن اطلاعات کافی، از دادن مجوز خودداری کند

. ۳. وکالت تسخیری وکالت تسخیری یا وکالت انتخابی نوعی از وکالت است که از طرف دادگاه در امور کیفری به‌منظور برابری موقعیت متهم و دادستان برای نتیجه‌ی عادلانه‌ی آن و دفاع از حقوق متهم به وکلای دادگستری ارجاع می‌­شود. دامنه‌ی اختیارات وکیل تسخیری با وکیل تعیینی تفاوتی ندارد و تنها در مرجع تعیین‌کننده متفاوت است. در برخی از امور کیفری که مجازات آنها اعدام، قصاص نفس، سنگسار یا حبس ابد است، به دلیل پایین بودن معلومات حقوقیِ متهمین برای دفاع از خود در این جرایم سنگین، داشتن وکیل در دادگاه اجباری است. حال اگر شخص متهم، نخواهد یا نتواند وکیلی به دادگاه معرفی کند یا حتی خودش نیز چنین درخواستی نکند، دادگاه اجبارا برای وی وکیل تسخیری تعیین می­‌کند. البته در جرایم منافی عفت عمومی (مانند زنا و لواط و …) متهم اختیار دارد که از حضور یا معرفی وکیل برای خود امتناع کند. در مابقی دعاوی کیفری اگرچه داشتن وکیل اجباری نیست اما متهم و شاکی حق دارند که از وکیل استفاده کنند. در اقشار ضعیف جامعه که فرد توانایی مالی برای انتخاب وکیل نداشته باشد و احتمالا اطلاعات کافی نیز برای دفاع از خود ندارد، می‌­تواند از دادگاه تقاضای تعیین وکیل کند. حال اگر دادگاه تشخیص دهد که متهم قادر به انتخاب وکیل نیست، می­‌تواند با استفاده از بودجه‌ی دادگستری برای متهم، وکیلی تسخیر کند. نکته‌ی قابل ذکر این است که در صورت تعیین وکیل از طرف دادگاه، قابل تغییر از سوی متهم نیست مگر در مواردی که ترس آن باشد تا بی‌طرفی و امین بودن وکیل دچار اخلال شود؛ در این رابطه مواردی در قانون ذکر شده است مانند اینکه وکیل تسخیری، همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در پرونده باشند، بین وکیل با یکی از اصحاب دعوا رابطه‌ی خویشاوندی وجود داشته باشد، وکیل قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد، یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور وکیل یا همسر وی باشد، وکیل تسخیری یا همسر یا فرزند او، وارث یکی طرفین دعوا باشد، وکیل تعیین‌شده در گذشته پیرامون موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهارنظر کرده باشد و همچنین بین وکیل تسخیری و یکی از طرفین یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی دو سال نگذشته باشد. همچنین با معرفی شخص به‌عنوان وکیل تسخیری، وی نمی­‌تواند مسئولیت محول شده را نپذیرد، زیرا که هر وکیل دادگستری در سال باید سه دفعه، تسخیرا و مجانا برای متهمین وکالت کند. البته اگر وکیل تسخیری مایل نباشد که به‌صورت رایگان وکالت کند، می­‌تواند از دادگاه تقاضای حق‌الزحمه نماید و همان‌­طور که ذکر شد، حق‌الوکاله‌ی وی از ردیف‌­های مربوط به بودجه‌ی دادگستری پرداخت می‌شود و بر اساس مقدار کاری است که انجام شده و از تعرفه‌ی قانونی تجاوز نمی‌کند. اما وکلای دادگستری باید تمامی سعی و تلاش خود برای دفاع از متهم را به‌کار گیرند تا تفکر غالب بر اذهان عمومی مبنی بر اینکه وکلای تسخیری به این علت که رایگان عمل می­‌کنند انگیزه‌­ای برای حاکم شدن یا نشدن متهم ندارند یا به‌عبارتی وجدان کاری ندارند، کمرنگ شود.

۴. وکالت معاضدتی در راستای وکالت تسخیری، وکالت معاضدتی یا انتخابی قرار می‌­گیرد اما برخلاف وکالت تسخیری، این نوع وکالت در امور مدنی (مانند انحصار وراثت و تقسیم ارث، نکاح و طلاق) و برای خواهان دعوا کاربرد دارد. به این صورت که دادگاه شرایط خواهان را بررسی می‌کند و اگر واقعا شخص توانایی پرداخت حق‌الوکاله نداشته باشد، وی را به کانون وکلا معرفی می‌­کند. وکیل معاضدتی مکلف است با موکل قرارداد حق‌الوکاله تنظیم کند و نسخه‌­ای از آن را برای واحد معاضدت قضایی واقع در کانون وکلا ارسال کند و در صورت اتمام دعوا و حاکم شدن موکل یا اخذ محکوم‌به، باید یک پنجم حق‌الوکاله را وصول و به صندوق کانون پرداخت کند مگر اینکه بتواند ثابت کند که دریافت حق‌الوکاله قانونا ممکن نیست.